۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زهرا سرکارراه» ثبت شده است

من یک خودآزار تمام عیارم

زهرا سرکارراه

 

من یک خودآزارِ تمام عیارم!
تو را انتخاب کرده‌ام در حالی که با‌ تو بودن چیزهایی دارد که آزارم می‌دهد...
این که دائم نگرانت هستم؛
این که همیشه غصه‌ی این را می‌خورم که نکند یک روز دوستم نداشته باشی..
یا این که کاش بودنت آنقدر ادامه دار بود که مجبور نبودم هرروز اینقدر دلتنگت باشم!!
این‌ها و هزاران چیزی که
هرروز از جانب تو آزارم می‌دهد...
و خب البته که هر زنی
عاشق این‌گونه خودآزاری ها‌ست!
زهرا سرکارراه

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۲ ]
    • adieu

    شرایط از ما ترسوی بزدل می سازد

    زهرا سرکارراه

     

    با عصبانیت سرش داد زدم و گفتم:
    این طور ادامه دادن بی فایده است،
    بنشینید سنگ‌هایتان را باهم وابکنید..
    حرف بزنید، حرف!
    اشک‌هایش را پاک کرد و با لحن مظلومانه ای گفت:
    گاهی شرایط از ما یک "ترسوی بزدل" می‌سازد...
    می‌دانی
    ما باهم تعارف نداریم،
    هم من خوب بلدم از زیر زبانش حرف بکشم،
    هم او طفره رفتن بلد نیست...
    می‌ترسم بنشینیم دوکلام حرف حساب بزنیم،
    روراست بگوید "دیگر دوستم ندارد"
    زهرا سرکارراه

     

    اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu
    من کل آسمان تو را گشتم،
    دیریست، کفتران به تو مشغولند.