۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شوق دیدن عشق» ثبت شده است

عاشق شده ای

مصطفی مستور

 

می‌خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی.
پس سعی می‌کنی با ورق زدن
کتاب توی دستت یا با کشیدن
خطوط نامفهوم روی تکه‌ای کاغذ
خودت را سرگرم کنی، اما نمی‌توانی.
پرهیز از نگاه کردن به کسی،
که شوق دیدنش کلافه ات کرده،
تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل می‌کند:
عاشق شده ای ...
مصطفی مستور

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu

    به چشمام اجازه باریدن میدم

    دنیا کاف

     

    پنج دقیقه قبل قرار زنگ میزنه میگه :
    نمیرسم بیام؛ توام برو خونه.
    میگم : منتظرت میمونم تا بیای.
    خیلی جدی و محکم میگه :
    هفته بعد میبینمت.
    عصبی میشم و تموم جونم میسوزه از شیرینی قندایی که به شوق دیدنش تو دلم آب کردم ، دادوبیداد راه میندازمو میگم :
    یا امروز یا هیچ وقت!!!
    خونسرد تر از‌همیشه میگه :
    باشه عزیزم!
    هرطور راحتی...
    بغض میشینه تو گلوم و یادم میاد :
    من عاشقم نه اون!
    اون میتونه نیاد،
    میتونه بره
    میتونه فراموش کنه
    اما من...!
    من نمیتونم.
    به چشمام اجازه‌ی باریدن میدم
    و با حنجره‌ی سبک شده از بغض میپرسم :
    هفته بعد کجا ببینمت ؟!
    دنیا کاف

     

    اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۶ ]
    • adieu
    من کل آسمان تو را گشتم،
    دیریست، کفتران به تو مشغولند.