فاطمه صابری نیا

 

پایِ علاقه و رابطه و تعهد که وسط می آید
خیلی ها جا می زنند، زبانِ"دوستت دارم" هایشان شُل می شود، پایِ ماندنشان می لغزد، دو دل می شوند و همه ی حرف های قشنگِ پیش از رسیدن به معشوق را یادشان می رود...
حرفِ تعهد و " به خاطرِ من فلان کار را کنار بگذار" و "به خاطرِ من با فلانی که حسِ بدی تویِ رابطمان ایجاد می کند صحبت نکن" که می شود
خیلی ها یادشان می رود شب تا صبح تویِ گوشت عاشقانه می خواندند و قربان صدقه ات می رفتند...
فراموش می کنند تمامِ علاقه اشان را...
یادشان می رود تا دیروز یکی یکدانه اشان بودی، خانوم و آقای شان بودی...
پایِ "محدودیت" هایِ جزئی وحذفِ آدم هایِ اضافه که به میان می آید تازه یادشان می افتد، "حریمِ خصوصی" اشان خیلی مهمتر از حضور شماست
یادشان می افتد نباید تویِ کارِ هم دخالت کرد...
پایِ خوشی و خنده و قربانت بروم و فدایت شوم و عاشقتم گفتن ماندن را همه بلدند جانم
تا صبح برایش قلب و بوسه فرستادن و دوستت دارم تایپ کردن را همه از بَرَند عزیزِ من
پایِ محدودیت ها
پایِ کنار گذاشتن ها اگـر ماندی "عاشقی"
پایِ تعهــدَت اگر ماندی، اگر جـا نزدی "مَـــردی"....
فاطمه صابری نیا

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!