۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن های نیلوفر لاری پور» ثبت شده است

قصه را از اول بخوان

نیلوفر لاری پور 

دلبرانه قدم می‌زدی
در حاشیه تابستانی که از راه رسیده بود
بی من
با هیچ‌کسی که
در عاشقانه‌ترین حالش
به بی‌تفاوتی من حتی
شبیه نمی‌شد
و می‌دانستی
اولین دروغت
لبخندت بود که فکر می‌کردی
از سرِ خوشبختی است

من معجزه بزرگی بودم
که هر تابستان
اتفاق می‌افتاد
تو رهگذری که هر پاییز
از کوچه رد می‌شد
و او که قصه ما را می‌نوشت
قبل از پاییز
از این کوچه رفته بود

حالا قصه را از اول بخوان
من در سطر آخر
منتظرم تا دوباره عاشقت شوم.
نیلوفر لاری پور

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu

    اکنون کدام شب است؟

    نیلوفر لاری پور 


    اکنون کدام شب است؟
    همان دیشب که می‌ترسیدم از این‌که باز نگردی و پنجره باز بماند و صدای باد مرا بترساند
    همین امشب که هنوز تنهایم و هنوز می‌ترسم و هنوز منتظرم
    یا فردایی که تکلیفش با خودش روشن نیست اگر کسی زنگ در را نزند
    من در کدام شب دنبال تو می‌گردم؟
    تو در کدام شب بازنمی‌گردی؟
    نیلوفر لاری پور

     

    اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu
    من کل آسمان تو را گشتم،
    دیریست، کفتران به تو مشغولند.