باید آسمان را فراموش کنم

لیلا کردبچه   
باید آسمان را فراموش کنم امّا
منقار پرنده‌ای در حافظه‌ام باز مانده است
که نمی‌گذارد به چیز دیگری فکر کنم
نمی‌توانم
نمی‌توانم آوازش را نشان کسی بدهم
و امیدوارم لااقل تو بفهمی
اندوه آن پرندۀ غمگین دارد با من چه می‌کند
می‌خواهم همه‌چیز را فراموش کنم
می‌خواهم همّه‌چییییز را فراموش کنم
عمر بعضی خاطره‌ها امّا
از عمر آدمیزاد طولانی‌تر است
و بعید می‌دانم این چندروزۀ باقی
به درآوردن تکه‌های پوسیدۀ آن منقار
از حافظه‌ام
قد بدهد.
لیلا کردبچه

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu

    در انتظار آب نخواهم مرد

    سید محمد موسوی 


    من می‌دوم تمام بیابان را
    در انتظار آب نخواهم مُرد
    این قلب من! گلوله بزن سرباز!
    من توی رختخواب نخواهم مُرد
    دیگر بس است مردنِ با لبخند
    کافی‌ست این شکنجه و خاموشی
    من انتقامِ حرکتِ تاریخم
    دیگر نه بخششی، نه فراموشی!
    ما «عشق سال‌های وبا» بودیم
    در صفحه‌های کنده‌ی از تقویم
    یا اینکه در مکان بدی بودیم
    یا اینکه در زمان بدی بودیم
    سید مهدی موسوی

     

    اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu
    من کل آسمان تو را گشتم،
    دیریست، کفتران به تو مشغولند.