۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکست های لیلا کردبچه» ثبت شده است

تماشای آسمان چشمان هیچکس را آبی نمی کند

لیلا کردبچه 
فردا صبح بیدار می‌شوم
و فراموش می‌کنم سال‌ها دوستت داشته‌ام
کنار پنجره می‌ایستم
به تماشای کودکانی که عادت دارند
هرصبح زنی سراغ کوچهء خوشبخت را از آن‌ها بگیرد
و با لبخندهای کوچکشان بگویند
تماشای آسمان
چشمان هیچ‌کس را آبی نمی‌کند
لیلا کردبچه

 

اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu

    باید آسمان را فراموش کنم

    لیلا کردبچه   
    باید آسمان را فراموش کنم امّا
    منقار پرنده‌ای در حافظه‌ام باز مانده است
    که نمی‌گذارد به چیز دیگری فکر کنم
    نمی‌توانم
    نمی‌توانم آوازش را نشان کسی بدهم
    و امیدوارم لااقل تو بفهمی
    اندوه آن پرندۀ غمگین دارد با من چه می‌کند
    می‌خواهم همه‌چیز را فراموش کنم
    می‌خواهم همّه‌چییییز را فراموش کنم
    عمر بعضی خاطره‌ها امّا
    از عمر آدمیزاد طولانی‌تر است
    و بعید می‌دانم این چندروزۀ باقی
    به درآوردن تکه‌های پوسیدۀ آن منقار
    از حافظه‌ام
    قد بدهد.
    لیلا کردبچه

     

    اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشته‌هاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!

  • نظرات [ ۰ ]
    • adieu
    من کل آسمان تو را گشتم،
    دیریست، کفتران به تو مشغولند.