دلم لباس عافیت پوشیده
ذهنم اما مریض است هنوز.
او گفت بگو آ
من
چرا
آه کشیدم؟
نبضم آن روز برای چه به انگشتانش،
سبب آمدنم را نگفت؟
مگر آن لحظه در آن حال و هوا
جای نسخه
عطر خوبش
نپیچید؟!
رسول ادهمی
اگر دست به قلم هستید و قصد به اشتراک گذاشتن نوشتههاتونُ دارید ما میتونیم کمکتون کنیم. فقط کافیه روی اینجا کلیک کنید!